تاریخچه مردم شناسی

ساخت وبلاگ
الف:یونان تفکرات و تأملات یونان قدیم،انتقادی،سیستماتیک و ناتورالیستیک بود.اگر چه تفکر یونانیان در کل به رویکرد تجربی معتقد نبود با این وجود پدیده های زیست شناختی و تا حدودی پدیده های فرهنگی-دینی را زیر پوشش تحقیق تجربی قرار داده بود. تماس گسترده و مستقیم یونانیان با سایرین برای آنها فرصتی را فراهم آورد تا به شناخت تفاوت های بدنی و فرهنگی موجود میان ابناء بشر عصر خود نائل شوند. برجسته ترین توصیف مردم شناختی یونانی تاریخ هرودوت( BC 425 -484) است.بحث و موضوع اصلی کتاب او نقل جریان تاریخی جنگ ایران و یونان است در عین حال گزارش های تاریخی و فرهنگی مردمان غیر یونانی را نیز در بر می گیرد.برخی از گزارشها،توصیف های مفصل از وجوه فرهنگی از قبیل مراسم تدفین،لباس دوئل و زبان ارائه می دهند. مشاهدات شخصی هرودوت هالیکارناس در طول مسافرت های طولانی و غالباً دنتوارش به سرزمین های اقوام و قبایل مورد توصیف،جمع آوری شده است. کشش هرودوت هالیکارناس نسبت به مشاهده نحوه زندگی اقوام بیگانه،ویژگی تفکر یونانی نبود و به همین جهت مطالعات وی بر بررسی هایی در باب تنوع بشر بنا نگردید. هرودوت مکرراً متهم به اغراق،دروغ و نشر اکاذیب می شد. از نقطه نظر یونانیان این که طبیعت بشر دانا،پایدار و انعطاف پذیر تلقی می شد و مدعی بودند که دو عنصر مزبور خود را با تغییر شرایط محیطی تطبیق می دهند به علاوه این مطلب که بشر در اصل (Origin) و نوع (kind) واحد است از مقبولیت عام برخوردار بود.تنوعات منطقه ای نوع بشر به عنوان تفاوت هایی عارضی و نتیجه شرایط محیطی در نظر گرفته می شدند و تصور نمی شد این تفاوت ها تقسیم بندی نهایی نوع بشر باشند. از محیط باوری(Environmentalism) یونانیان که مبتنی بر اعتقاد به انعطاف پذیری طبیعت و فرهنگ بشر بود چنین بر می آید که تأثیر مرور زمان را بر تغییرات در اشکال فرهنگی و بدنی تشخیص داده اند.همین نکته زیر بنای نظریه تطور می باشد این مطلب اشاره ای است بر ریشه های رویه های روشنفکری در مطالعات قدیمی.محتمل بود که تطور هم به عنوان روندی تکاملی و هم به عنوان روندی انحطاطی در نظر گرفته می شد و یا اصلاً بدون ارزیابی منظور می گردید. تلقی برخی از اندیشه ورزان یونانی از تطور فرهنگی-اجتماعی ،فرایندی صعودی ولی کُند از مرحله اولیه بدوی(Primitive) تا مرحله تمدنِ فرهنگ بوده ولی آنها نظریه تطور تکاملی مداوم و مستمر یا بی انتها به مفهوم معاصرش را پروراندند.بسیاری نیز معتقد به انحطاط در تطور بشر بودند انحطاطی از عصر طلایی(Golden) در گذشته های دور و دوره های پیاپی نقره،برنز و آهن تا به دوره معاصر یونانیان آن دوره. یونانیها نه حفاری می کردند و نه فسیل شناسی، بلکه تطور انسانی را بدیهی و طبیعی می شمردند. ارسطو برای اولین بار مفهوم انواع را طرح کرد و معتقد بود تمامی اشکالی که حیات دارند از جمله انسان،قابل طبقه بندی در یک سلسله مراتب واحد می باشند.ارسطو نیز فرض تطور انسان از سایر حیوانات را طرح نکرد و هیچ مشارکتی مستقیماً در پژوهش های پیرامون گوناگونی بشر به عمل نیاورد. علوم اجتماعی آموزش و پرورش منطقه ی خواجه...
ما را در سایت علوم اجتماعی آموزش و پرورش منطقه ی خواجه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3rvelayatib بازدید : 130 تاريخ : شنبه 18 اسفند 1397 ساعت: 14:50