زمانی که به سراغ دروغ در سطح یک جامعه, می رویم باید این نکته را در نظر داشته باشیم که این پدیده،محور اصلی را تشکیل می دهد که بر پایه ی آن دروغ در اشکال نهادینه ی خود شکل می گیرد.دروغ لزوماً وابستگی مستقیمی به میزان وجود«باور به تأثیرگذاری» آن در نزد «دروغگو» و «باور» به آن در نزد مخاطب ندارد.در همه ی جوامع انسانی و در همه ی سطوح و زمان ها ما با اشکال مختلف دروغ با شدت و ضعف های مختلف سروکار داریم.دروغ می تواند از نوعی تحریف تعمدی و کاملاً زیان آور تا نوعی عدم شفافیت یا تغییر اندک واقعیت با تغییر چارچوب های آن گسترده باشد، بنابراین نمی توان برای آن حد و مرز دقیقی تعیین کرد.تحقیقات نشان می دهد با وجود آن که دروغگویی, در اغلب فرهنگ ها و ادیان همواره نکوهش شده است، در همه ی جوامع انسانی به نحو جدی شایع است.ها یا کاوا [1] زبانشناس، معتقد بود که انسان ها دو دسته اند:دسته ی اول،آن هایی که وقتی در کاری شکست می خورند می گویند در این کار شکست خوردم ، این گروه حقیقت را می گویند و دسته ی دوم ،کسانی که وقتی شکست می خورند می گویند من شکست خورده هستم این گروه حقیقت را نگفته اند
[1] -Ha ya ka wa
علوم اجتماعی آموزش و پرورش منطقه ی خواجه...برچسب : نویسنده : 3rvelayatib بازدید : 119